حال امروز من ...... بغضیست که
نفس گیر شده . . .
مات مانده ام بین واژه های دیروز و امروز تو . . . !
و حرفهای ناگفته ای که مغز
استخوانم را می سوزاند . .
درنبودنم نیز ترس ازدست دادنم را داری ؟
نترس ، دیگرنیستم
می خواهم نیست بمانم
همان نیست عاشق که تو می
خواهی . . .