صیاد عشق
شاپرک وار و سبک جان می پریم
از سر هر لحظه ی بی بازگشت
پیش رومان بیشه های آرزو
پشت سر شیرین و تلخ سرگذشت
شرم در چشم و حیا بر گونه ها
هر دو پنهانی به هم دل می دهیم
پیش می رانیم در بحری غریب
موج غم ها را به ساحل می دهیم
از محبت ما به گرداگرد خویش
پیله زرینه تاری می تنیم
او نگاهم می کند صیاد عشق
من نگاهش می کنم آهوی رام
از سر هر لحظه ی بی بازگشت
شاپرک وار و سبک جان می پریم!
سلام ...
زیبا بود ... به منم سر بزن
آفرین/. خوب نوشتی/. خودت را در حصار قافیه پردازی زندانی نکن، قول میدهم زیباتر بنویسی/. قربانت/.
سلام
بسیار زیبا بود.
سر برن
بای